بستری شدن در بیمارستان میلاد
بردياجون، عشق مامان، اگه يادت باشه روزي كه به دنيا اومدي، دكتر اطفال بهمون گفت كه بيضه هات پايين نيومده. شش ماهه بودي كه رفتيم پيش دكتر سعيدا. دكتر گفت كه بايد عمل بشي، بهمون گفت بهترين وقت عمل تو هشت ماهگيه.براي دهم اسفند ماه بهمون وقت داد. شنبه 10/12/92 من و تو و بابايي رفتيم بيمارستان ميلاد. اون روز بستري شدي تا روز بعد عمل بشي. حدود ساعت 10 شب منو صدا زدن و گفتن تو رو ببرم تا بهت آنژوكت بزنن. خانم پرستار تو رو گرفتو به من گفت از اتاق برم بيرون. دل تو دلم نبود. صداي گريتو كه شنيدم منم زدم زير گريه. همش برات دعا ميكردم و آية الكرسي، چهار قل، وان يكاد ميخوندم كه خيلي درد نكشي و خدا كمكت كنه. كارشون كه تموم شد منو صدا ز...
نویسنده :
مامانی
10:41